ناظورلغتنامه دهخداناظور. (ع اِ) باغبان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ناطور. (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || نگهبان . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). || نظاره . (المن
نازورلغتنامه دهخدانازور. (ص مرکب ) کم زور. بی طاقت . (آنندراج ). سست . ضعیف . کم زور. کم قوت . (ناظم الاطباء). بی زور. ناتوان . ضعیف و عاجز.
ناظورةلغتنامه دهخداناظورة. [ رَ ] (ع اِ) مهتر که در هر امور منتظر او باشند، واحد و جمع و مؤنث و مذکر در وی یکسان است . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). مهتری که در همه ٔ کارها منتظر
طرف الناظورلغتنامه دهخداطرف الناظور. [ طَ فُن ْ نا ] (اِخ ) شهری است در اسپانیا. (الحلل السندسیه ج 1 ص 112).
ناظورةلغتنامه دهخداناظورة. [ رَ ] (ع اِ) مهتر که در هر امور منتظر او باشند، واحد و جمع و مؤنث و مذکر در وی یکسان است . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). مهتری که در همه ٔ کارها منتظر
طرف الناظورلغتنامه دهخداطرف الناظور. [ طَ فُن ْ نا ] (اِخ ) شهری است در اسپانیا. (الحلل السندسیه ج 1 ص 112).