ناظم آبادلغتنامه دهخداناظم آباد. [ ظِ ] (اِخ ) (... مستعلی ) از دهات دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر است و در 13هزارگزی مشرق اهر و پانصدگزی جاده ٔ شوسه ٔ اهربه خیاو، در منطقه ٔ کوه
ناظم آبادلغتنامه دهخداناظم آباد. [ ظِ ] (اِخ ) دهی است از دهات لواسان کوچک بخش افجه ٔ شهرستان تهران . درسه هزارگزی جنوب شرقی گلندوک و به فاصله ٔ سه هزارگزی راه شوسه در دامنه ٔ سردسیر
حسین آباد ناظملغتنامه دهخداحسین آباد ناظم . [ ح ُ س ِ دِ ظِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آورزمان شهرستان ملایر. واقع در 24هزارگزی شمال باختر شهر ملایر و 15هزارگزی باختر شوسه ٔ ملایر به بروج
نظم آبادلغتنامه دهخدانظم آباد. [ ن َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت . رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 شود.
نظام آبادلغتنامه دهخدانظام آباد. [ ن ِ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان دشت سر بخش مرکزی شهرستان آمل . رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 شود.
نظام آبادلغتنامه دهخدانظام آباد. [ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان توابع ارسنجان بخش زرقان شهرستان شیراز، در 88 هزارگزی مشرق زرقان ، در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است و 156 تن سکنه دارد.
نظام آبادلغتنامه دهخدانظام آباد. [ ن ِ ] (اِخ ) [ زردلک ] دهی است از دهستان سربند پائین بخش سربند شهرستان اراک ، در 40هزارگزی جنوب غربی آستانه ، در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع است
تازه آباد دیزجلغتنامه دهخداتازه آباد دیزج . [ زَ دِ دی زَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاردولی بخش قروه ٔ شهرستان سنندج که در 18هزارگزی جنوب خاوری قروه و سر راه شوسه ٔ قروه - همدان واقع اس
چهاردولیلغتنامه دهخداچهاردولی . [ چ َ دُو ](اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش قروه ٔ شهرستان سنندج است . این دهستان در جنوب خاوری بخش واقع شده و از شمال به دهستان اسفندآباد همین بخش ،
حسین آباد ناظملغتنامه دهخداحسین آباد ناظم . [ ح ُ س ِ دِ ظِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آورزمان شهرستان ملایر. واقع در 24هزارگزی شمال باختر شهر ملایر و 15هزارگزی باختر شوسه ٔ ملایر به بروج
خوشگاملغتنامه دهخداخوشگام . [ خوَش ْ / خُش ْ ] (ص مرکب ) اسب خوشرفتار. (برهان قاطع). اسب راهوار نیکورفتار. (ناظم الاطباء) : آباد بر آن باره ٔ میمون همایون خوش گام چو یحموم و ره ان
اورنگ آبادلغتنامه دهخدااورنگ آباد. [ اَ رَ ] (اِخ ) نام شهری است در هندوستان . (ناظم الاطباء). نام شهری است در دکن که اورنگ زیب پسر شاه جهان آنرا بنام خود بنا کرد و به مرور خرابی یافت