ناصر بخارائیلغتنامه دهخداناصر بخارائی . [ ص ِ رِ ب ُ ] (اِخ ) معروف به درویش ناصر از شاعران قرن هشتم است و به روایت هدایت با شاه شجاع مظفری معاصر بوده است ، محمد مظفر حسینی مؤلف تذکره
ناصرلغتنامه دهخداناصر. [ ص ِ ] (اِخ ) (الخلیفة الَ ...) عبدالرحمن بن محمد. هشتمین خلفای اموی اندلس است وی از 300 تا 350 هَ . ق . در قرطبه حکمرانی کرد. رجوع به طبقات سلاطین اسلام
ناصرلغتنامه دهخداناصر. [ ص ِ ] (اِخ ) (... خان ) محمود ثانی ، نهم از سلاطین گجرات هند است . وی از سال 932 تا 943 حکمرانی کرد. (از تاریخ طبقات سلاطین اسلام ص 282).
ناصرلغتنامه دهخداناصر. [ ص ِ ] (اِخ ) (... سید) عطأاﷲ شاعر پارسی گوی و از شاگردان دهلیلی و میر ابوالفیض مغنی است . این بیت او راست :از خود آن سرو سهی گلگون قباپوشم بَرَدمصرع مو
ناصرلغتنامه دهخداناصر. [ ص ِ ] (اِخ ) (الملک الَ ... الثانی ) یوسف ، ملقب به صلاح الدین صاحب حلب از امرای ایوبی است . وی به سال 648 به حکومت دمشق رسید. (از معجم الانساب ص 151).
ناصرلغتنامه دهخداناصر. [ ص ِ ] (اِخ ) (الملک الَ ...) ایوب بن طغتکین از امرای ایوبی یمن است وی از سال 598 تا 611 بر یمن امارت داشت . (از معجم الانساب ص 152). و نیز رجوع به طبقات
خدابندهلغتنامه دهخداخدابنده . [ خ ُ ب َ دَ/ دِ ] (اِخ ) لقب سلطان محمد اولجایتو پادشاه مغولی است که از سال 703 تا 716 هَ .ق . بر ایران و متصرفات مغولی در حوالی ایران حکومت کرد. این
ساعدلغتنامه دهخداساعد. [ ع ِ ] (ع اِ) بازوی مردم . (منتهی الارب ) (آنن-دراج ). بازو. (غیاث از صراح و منتخب ). || ذراع . (شرح قاموس ). در استعمال فارسیان مابین کف دست و آرنج را گ
نصرلغتنامه دهخدانصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن طمغاج خان ابراهیم بن نصر، مکنی به ابوالحسن و ملقب به شمس الملک و نصیرالدوله و ناصرالدین ، از ملوک آل خاقان وممدوح عمعق بخارائی است ، وی
خبزدوکلغتنامه دهخداخبزدوک . [ خ َ ب َ ] (اِ) خبزدو. جُعَل . سرگین گردانک . خنفساء . (از برهان قاطع). جلانک (ظاهراً چلاک ). دیکمل (ظاهراً دیلمک ). سرگین غلطانک . سرگین گردانگ . گشن