ناشزلغتنامه دهخداناشز. [ ش ِ ] (ع ص ) بلندنشیننده . (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (صراح ) (منتخب اللغات ). آنچه که بلند برآمده باشد از مکانش . ما کان ناتاً مرتفعاً عن مکانه . (المنج
ناشزةلغتنامه دهخداناشزة.[ ش ِ زَ ] (ع ص ) لحمة ناشزة؛ گوشت برآمده بر جسم . (از اقرب الموارد). تأنیث ناشز است . رجوع به ناشز شود. || زنی که از اطاعت شرعی مرد بیرون رود، در آن صور
ناشزةلغتنامه دهخداناشزة.[ ش ِ زَ ] (ع ص ) لحمة ناشزة؛ گوشت برآمده بر جسم . (از اقرب الموارد). تأنیث ناشز است . رجوع به ناشز شود. || زنی که از اطاعت شرعی مرد بیرون رود، در آن صور
شوی دشمنلغتنامه دهخداشوی دشمن . [ دُ م َ ] (ص مرکب ) که دشمن شوهر باشد. زن که خصم شوهر باشد. ناشزه . (یادداشت مؤلف ).
ناشصلغتنامه دهخداناشص . [ ش ِ ] (ع ص ) ناسازوار و غضبناک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). زنی که ناسازگاری کند با شوی خویش . (از اقرب الموارد). زنی که ناسازواری کند شوی را و در غضب
نشوزلغتنامه دهخدانشوز. [ ن ُ ] (ع مص ) ناسازگاری کردن زن با شوهر. (غیاث اللغات ). ناسازواری کردن زن با شوی و در خشم آوردن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). نا