ناسولغتنامه دهخداناسو. [ س َ ] (اِخ ) پایتخت جزایر باهاما که 13000 تن جمعیت دارد و در جزیره ٔ نیو پرویدانس قرار دارد.
ناسولغتنامه دهخداناسو. [ س َ ] (اِخ ) امپراطورغرب (1292 - 1298 م .). است که در جنگ با آلبرت اطریش شکست خورد و کشته شد.
ناسولغتنامه دهخداناسو. [ س َ ] (اِخ ) شاهزاده ٔ اورانژ که از سال 1533 تا1584 م . فرمانروائی کرد. او کوشش کرد که هلند را ازتسلط اسپانیا نجات دهد و در نتیجه ٔ ترور کشته شد.
ناسولغتنامه دهخداناسو. [ س ُ ] (اِخ ) یکی از شهرهای قدیم آلمان (پروس ) در کنار رودخانه ٔ لاهْن از شعب رود راین .
ناسودمندفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیثمر، بیحاصل، بیفایده، بیهوده ۲. زیانبخش ۳. پوچ، لاطائل، مهمل ≠ سودمند
ناسوتلغتنامه دهخداناسوت . (ع اِ) مشتق ازناس . (مفاتیح ). مرکب از: «ناس » + «و» + «ت » مثل ملکوت . (از المنجد). عالم اجسام که دنیا و این جهان باشد. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). عالم
ناسوتیلغتنامه دهخداناسوتی . (ص نسبی ) دنیوی . انسانی . (ناظم الاطباء). ارضی . مقابل لاهوتی . رجوع به ناسوت شود.