ناستردنیلغتنامه دهخداناستردنی . [ س ِ ت ُ دَ ] (ص لیاقت ) محونشدنی . که قابل ستردن نیست . که نتوان آن را سترد و محو کرد. رجوع به ستردنی شود.
ناگستردنیلغتنامه دهخداناگستردنی . [ گ ُ ت َ دَ ] (ص لیاقت )که قابل فرش کردن و گستردن نباشد. مقابل گستردنی .
ناستردهلغتنامه دهخداناسترده . [ س ِ ت ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) سترده نشده . محوناشده . رجوع به سترده شود.
ناستردنیلغتنامه دهخداناستردنی . [ س ِ ت ُ دَ ] (ص لیاقت ) محونشدنی . که قابل ستردن نیست . که نتوان آن را سترد و محو کرد. رجوع به ستردنی شود.
ناگستردنیلغتنامه دهخداناگستردنی . [ گ ُ ت َ دَ ] (ص لیاقت )که قابل فرش کردن و گستردن نباشد. مقابل گستردنی .
ناستردهلغتنامه دهخداناسترده . [ س ِ ت ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) سترده نشده . محوناشده . رجوع به سترده شود.
ناستودنیلغتنامه دهخداناستودنی . [ س ِ / س ُ دَ ] (ص لیاقت ) که ازدر ستایش و ستودن نیست . که ستودن را نشاید. مقابل ستودنی .