نارهاندنیلغتنامه دهخدانارهاندنی . [ رَ دَ ] (ص لیاقت ) نارهانیدنی . مقابل رهاندنی . رجوع به رهاندنی و نارهانیدنی شود.
ناراندنیلغتنامه دهخداناراندنی . [ دَ ] (ص لیاقت ) که راندن را نشاید. که نتوانش راند. که راندنی نیست . مقابل راندنی .
نارهانیدنیلغتنامه دهخدانارهانیدنی . [ رَ دَ ] (ص لیاقت ) که نتوانش رهانید. که قابل رهاندن و خلاص کردن و نجات دادن نباشد. که خلاص پذیر نیست . مقابل رهانیدنی . رجوع به رهانیدنی شود.
ناخواندنیلغتنامه دهخداناخواندنی . [ خوا / خا دَ ] (ص لیاقت ) که قابل خواندن نیست . که خواندن را نشاید. که نبایدش خواند. مقابل خواندنی . رجوع به خواندنی شود.
ناراندنیلغتنامه دهخداناراندنی . [ دَ ] (ص لیاقت ) که راندن را نشاید. که نتوانش راند. که راندنی نیست . مقابل راندنی .
نارهانیدنیلغتنامه دهخدانارهانیدنی . [ رَ دَ ] (ص لیاقت ) که نتوانش رهانید. که قابل رهاندن و خلاص کردن و نجات دادن نباشد. که خلاص پذیر نیست . مقابل رهانیدنی . رجوع به رهانیدنی شود.
ناخواندنیلغتنامه دهخداناخواندنی . [ خوا / خا دَ ] (ص لیاقت ) که قابل خواندن نیست . که خواندن را نشاید. که نبایدش خواند. مقابل خواندنی . رجوع به خواندنی شود.