نارسیدنیلغتنامه دهخدانارسیدنی . [ رَ دَ ] (ص لیاقت )که قابل رسیدن نباشد. که نتوان به آن رسید. مقابل رسیدنی . || که رسیدنی نیست . که نمی رسد. که نخواهد رسید. که نتواند رسید. رجوع به
نارسیدنلغتنامه دهخدانارسیدن . [ رَ دَ ] (مص منفی ) نرسیدن . مقابل رسیدن . رجوع به رسیدن شود : بر نارسیدن از چه وچند و چون عارست نورسیده ٔ برنا را.ناصرخسرو.
نارسیدگیلغتنامه دهخدانارسیدگی . [ رَ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) ناآزموده کاری . نابالغی . (آنندراج ). ناتمامی . کامل نشدگی . (ناظم الاطباء). صغر. اندک سالی . بی تجربگی . رسیده و کامل و
نارمیدنیلغتنامه دهخدانارمیدنی . [ رَ دَ ] (ص لیاقت ) مقابل آرمیدنی . رجوع به آرمیدنی و آرامیدنی شود. || مقابل رمیدنی .
ممتنعلغتنامه دهخداممتنع. [ م ُ ت َ ن ِ ] (ع ص ) شیر توانای غالب .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شیر نیرومندچیره . (از اقرب الموارد). || قوی گشته . (ناظم الاطباء). قوی
نارسیدنلغتنامه دهخدانارسیدن . [ رَ دَ ] (مص منفی ) نرسیدن . مقابل رسیدن . رجوع به رسیدن شود : بر نارسیدن از چه وچند و چون عارست نورسیده ٔ برنا را.ناصرخسرو.
نارسیدگیلغتنامه دهخدانارسیدگی . [ رَ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) ناآزموده کاری . نابالغی . (آنندراج ). ناتمامی . کامل نشدگی . (ناظم الاطباء). صغر. اندک سالی . بی تجربگی . رسیده و کامل و