نارسیدهفرهنگ مترادف و متضاد۱. خام، کال، نارس، نرسیده ۲. بیبهره، بینصیب ۳. بچه، خردسال، نوباوه ≠ رسیده، یانع
نارسیدهلغتنامه دهخدانارسیده . [ رَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) از: نا (نفی ، سلب ) + رسیده (اسم مفعول از رسیدن ). (حاشیه ٔ برهان قاطعدکتر معین ). آنکه هنوز نرسیده و وارد نشده باشد. (ناظ
نارسیدنیلغتنامه دهخدانارسیدنی . [ رَ دَ ] (ص لیاقت )که قابل رسیدن نباشد. که نتوان به آن رسید. مقابل رسیدنی . || که رسیدنی نیست . که نمی رسد. که نخواهد رسید. که نتواند رسید. رجوع به
نارسیدگیلغتنامه دهخدانارسیدگی . [ رَ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) ناآزموده کاری . نابالغی . (آنندراج ). ناتمامی . کامل نشدگی . (ناظم الاطباء). صغر. اندک سالی . بی تجربگی . رسیده و کامل و