نارجوئیهلغتنامه دهخدانارجوئیه . [ ئی ی َ / ی ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش راین شهرستان بم در 5 هزارگزی جنوب راین و 6 هزارگزی جنوب راه فرعی راین به نی بید واقع است و 2 خانوار سکنه
ناروئیلغتنامه دهخداناروئی . (اِخ ) نام یکی از دهستانهای سه گانه ٔ بخش شیب آب شهرستان زابل است این دهستان در جنوب شرقی زابل و نزدیک مرز افغانستان واقع شده و محدود است از شمال به ده
ناروئیلغتنامه دهخداناروئی . (اِخ ) نام یکی از طوایف ناحیه ٔ بمپور بلوچستان است . طایفه ٔ ناروئی مرکب از نهصد خانوار است . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 100).
ناروئیدهلغتنامه دهخداناروئیده . [ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) نارسته . نرسته . سبزناشده . مقابل روئیده . رجوع به روئیده شود.
ناروئیلغتنامه دهخداناروئی . (اِخ ) نام یکی از دهستانهای سه گانه ٔ بخش شیب آب شهرستان زابل است این دهستان در جنوب شرقی زابل و نزدیک مرز افغانستان واقع شده و محدود است از شمال به ده
ناروئیلغتنامه دهخداناروئی . (اِخ ) نام یکی از طوایف ناحیه ٔ بمپور بلوچستان است . طایفه ٔ ناروئی مرکب از نهصد خانوار است . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 100).
ناروئیدهلغتنامه دهخداناروئیده . [ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) نارسته . نرسته . سبزناشده . مقابل روئیده . رجوع به روئیده شود.