ناراحت شدنلغتنامه دهخداناراحت شدن . [ ح َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در تداول ، عصبی شدن .برآشفتن . || به زحمت افتادن . ملول شدن .
ناراحتگویش اصفهانی تکیه ای: nârâhat طاری: nârâhat طامه ای: nârâhat طرقی: nârâhat کشه ای: nârâhat نطنزی: nârâhat
ناراحتفرهنگ مترادف و متضادآشفته، بدبخت، بدحال، دلگیر، دلواپس، مشوش، مشوش، مضطرب، مضطرب، ناآرام ≠ آرام، راحت