چشمپوشی کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. اغماض کردن، صرفنظر کردن، نادیدهگرفتن، نادیده انگاشتن، غمض عین کردن ۲. گذشت کردن
غیبةلغتنامه دهخداغیبة. [ غ َ ب َ ] (ع مص ) غایب شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). ناپدید شدن . (منتهی الارب ). دور شدن و ناپدید گشتن . جدایی . (اقرب الموارد). ضد حضور