نادربرابرلغتنامه دهخدانادربرابر. [ دَ ب َ ب َ ] (ص مرکب ) بیجا. بی موقع. بی مناسبت . بی ربط. نادرست . ناموافق . (ناظم الاطباء).
نابرابردیکشنری فارسی به انگلیسیdifferent, disparate, irreconcilable, lopsided, one-sided, unbalanced, unequal, uneven
ناسزالغتنامه دهخداناسزا. [ س َ ] (ص مرکب ) ناسزاوار. نالایق . فرومایه ، که سزاوار و لایق نباشد. (ناظم الاطباء). ناقابل . نابرازنده . که برازنده و درخور نباشد. نااهل . ناشایسته .