ناخوشیفرهنگ انتشارات معین( ~ .)(حامص .)1 - غمگینی ، اندوه . 2 - بیماری ، مرض . 3 - ناپسندی ، زشتی . 4 - ناگواری . 5 - خشونت .
ناخوشیفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیماری، درد، عارضه، کسالت، مرض، مریضی، نقاهت ۲. ضدیت، کدورت، نقار ۳. تلخی، مرارت، ناگواری ۴. غمگینی، ناخوشدلی، ناشادی ۵. بدمزگی ≠ خوشی، سلامت
ناخوشیلغتنامه دهخداناخوشی . [ خوَ / خ ُ ] (حامص مرکب ) غمگین بودن . (فرهنگ نظام ). غمگینی . ناشادمانی . || سختی . خشم . رنج . (ناظم الاطباء). مقابل خوشی . ابتلاء. گرفتاری . مصیبت
بیماری ناکلغتنامه دهخدابیماری ناک . (ص مرکب ) جائی که بیماری و ناخوشی می آورد. (ناظم الاطباء) بیماری ناک شدن زمین . (یادداشت مؤلف ).
کالانوسلغتنامه دهخداکالانوس . (اِخ ) نام حکیم هندی که جزو ملتزمین اسکندر به ایران آمد و در پارس ناخوش شد و بنا به سنتی که بین حکمای هند بود که ناخوشی بدن را بد میدانستند اقدام بخود