ناخواستهدیکشنری فارسی به انگلیسیde trop, inadvertent, inadvertently, involuntary, unasked, unbidden, unintentional, unwanted, unwelcom
ناخواستهلغتنامه دهخداناخواسته . [ خوا / خا ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ، ق مرکب ) نطلبیده . تقاضا نکرده . بدون تقاضا. نخواسته . خواهش نکرده . درخواست نکرده . بی سؤال . بی طلب . بدون تمن
ناخواستهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی واسته، دعوت نشده علیالسویه، فاقد اهمیت یا ارجحیت، بیاهمیت بی اختیار نخواستنی، غیر جاذب، مکروه ناشايسته، فاقد شرايط (صلاحیت) لازم، غيرقابل
بارداری ناخواستهunwanted pregnancyواژههای مصوب فرهنگستانبارداریای که خوشایند هر دو یا یکی از والدین ژنتیکی نباشد
حریق ناخواستهwildfire, wildland fireواژههای مصوب فرهنگستانهرگونه حریق برنامهریزینشده که در زمینهای بکر رخ دهد