ناحیة پذیرشacceptance region, acceptanceواژههای مصوب فرهنگستانناحیهای از فضای فاز که باریکهای از ذرات در دستگاه کانونیساز اشغال میکند
ناحیۀ پذیرشacceptance regionواژههای مصوب فرهنگستانناحیهای در توزیع نمونهگیری آمارۀ آزمون که با فرض صفر مورد آزمون سازگار است
ناحیهفرهنگ مترادف و متضادارض، بخش، خطه، سرحد، سرزمین، شهر، قلمرو، کران، کرانه، کشور، منطقه، ناحیت، نقطه
ناحیهدیکشنری فارسی به انگلیسیarea, belt, borough, country, demesne, district, locality, part, place, region, sector, territory, township, tract, ward, zone
مقصدهای گردشگریtourism destinationsواژههای مصوب فرهنگستانهر کشور، شهر، ناحیه یا محدودۀ جغرافیایی که ازلحاظ جاذبههای گردشگری و جهانگردی و امکانات، قابلیت و توان لازم برای پذیرش گردشگر را داشته باشد
خشایارشالغتنامه دهخداخشایارشا. [ خ َ ] (اِخ ) خشایارشا پسر داریوش کبیر پادشاه ایران است مادر او آتس سا دختر کوروش بزرگ بود و در سن 35 سالگی بتخت نشست . (486 ق .م .). چون خشایارشا بت
خبرلغتنامه دهخداخبر. [ خ َ ب َ ] (ع اِ) آگاهی . آگهی . اطلاع . وقوف . (از ناظم الاطباء) : خبر شد ورا زآنکه افراسیاب چو کشتی برآمد ابر روی آب . فردوسی .چو اندر نصیبین خبر یافتند
خداشناسیلغتنامه دهخداخداشناسی . [ خ ُ ش ِ ] (حامص مرکب ) شناخت خدا.معرفةاﷲ. (یادداشت بخط مؤلف ). کنایه از تدین و دینداری . دانش خداشناسی : دانش خداشناسی در معنی حقیقی خود، شامل قسم
اصطخرلغتنامه دهخدااصطخر. [ اِ طَ ] (اِخ ) قلعه ٔ اصطخر. بر وزن ومعنی استخر است که قلعه ٔ فارس باشد و آن تختگاه دارابن داراب است . (برهان ) (هفت قلزم ) (آنندراج ). نام شهر که قلعه