ناطورلغتنامه دهخداناطور. (اِخ ) از دهات دهستان گنجگاه بخش سنجید شهرستان هروآباد است ، در 12هزارگزی جنوب باختری سنجید (کیوی ) و 10هزارگزی جاده ٔ شوسه ٔ میانه به هروآباد در منطقه ا
ناطورلغتنامه دهخداناطور. (ع اِ) باغبان انگور و خرما. (منتهی الارب ). ناطر. حافظ رزستان و نخلستان . (از معجم متن اللغة). باغبان رزستان و نخلستان . (ناظم الاطباء). حافظ الکرم و الن
ناتورالیستلغتنامه دهخداناتورالیست . (فرانسوی ، ص ) طبیعی دان و محقق در تاریخ طبیعی . || کسی که حیوانات را برای گردآوری در کلکسیون آماده میسازد. || نویسنده ای که پیرو مکتب ناتورالیسم ب
ناتورالیسملغتنامه دهخداناتورالیسم . (فرانسوی ، اِ) بر مذهبی فلسفی و چند مکتب ادبی و هنری اطلاق می شود. || در ادبیات و هنرهای زیبا: مکتبی است که به تقلید دقیق و موبه موی طبیعت توجه دار
ناتورپلغتنامه دهخداناتورپ . [ت ُ] (اِخ ) پول . فیلسوف آلمانی که به سال 1854 در شهردوسلدورف بدنیا آمده و در سال 1915 از دنیا رفته است . وی یکی از فیلسوفان و هواداران نئوکانتیسم است
ناتورالیستلغتنامه دهخداناتورالیست . (فرانسوی ، ص ) طبیعی دان و محقق در تاریخ طبیعی . || کسی که حیوانات را برای گردآوری در کلکسیون آماده میسازد. || نویسنده ای که پیرو مکتب ناتورالیسم ب
ناتورالیسملغتنامه دهخداناتورالیسم . (فرانسوی ، اِ) بر مذهبی فلسفی و چند مکتب ادبی و هنری اطلاق می شود. || در ادبیات و هنرهای زیبا: مکتبی است که به تقلید دقیق و موبه موی طبیعت توجه دار