۱. عاجز.
۲. درمانده؛ ضعیف؛ سست.
۳. [مجاز] تهیدست؛ بیپول؛ بینوا.
۱. بیحال، بیزور، درمانده، رنجور، زبون، سست، ضعیف، عاجز، علیل، کمزور، مریض، نحیف، نزار
۲. عنین
۳. فرسوده، قاصر، کاهل، کمجثه ≠ توانمند
decrepit, feeble, flabby, helpless, impotent, incapable, less _, powerless, unable, unequal, weak, weakling