26 فرهنگ

215 مدخل


نابسامان

nābesāmān

۱. بی‌سامان؛ بی‌سازوبرگ.
۲. بی‌نظم‌وترتیب.

آشفته، بینظم، پراکنده، پریشان، نامجموع، نامرتب، نامنظم ≠ بسامان مجموع

broken, huggermugger, imbroglio, inchoate, messy, snarly, untidy, upside down