نائینلغتنامه دهخدانائین . (اِخ ) شهری است در نزدیکی ناصره و محل یکی از معجزات عیسی است . امروز آن را نین گویند. در قاموس کتاب مقدس آمده است : نائین (به معنی جمال ). شهری است در ج
نائینلغتنامه دهخدانائین . (اِخ ) یکی از شهرهای استان دهم و مرکز فرمانداری است . شهری قدیمی است وسابقه ٔ تاریخی آن به پیش از اسلام میرسد. مؤلف «سرزمینهای خلافت شرقی » مینویسد: نا
جامع نائینلغتنامه دهخداجامع نائین . [ م ِ ع ِ ] (اِخ ) مسجدی است در نائین . مؤلف مرآت البلدان آرد: گویند جامع نائین را عمربن عبدالعزیز خلیفه ٔ اموی بنا کرده و چند خشت که اسامی خلفا د
حسن نائینیلغتنامه دهخداحسن نائینی . [ ح َ س َ ن ِ ] (اِخ ) او راست : ارجوزه ، در زکاة. و ارجوزه در فلسفه به نام «شمعات العلوم ». (ذریعه ج 1 ص 490).
طاهر نائینیلغتنامه دهخداطاهر نائینی . [ هَِ رِ ] (اِخ ) یکی از شعراء فارسی زبان و از اهالی قصبه ٔ نائین تابع اصفهان بوده است در آتشکده ٔ آذر، و قاموس الاعلام ، این بیت به نام او ثبت شد
میرزای نائینیلغتنامه دهخدامیرزای نائینی . [ ی ِ ] (اِخ ) حاج میرزا حسین نائینی . رجوع به حسین نائینی شود.
جامع نائینلغتنامه دهخداجامع نائین . [ م ِ ع ِ ] (اِخ ) مسجدی است در نائین . مؤلف مرآت البلدان آرد: گویند جامع نائین را عمربن عبدالعزیز خلیفه ٔ اموی بنا کرده و چند خشت که اسامی خلفا د
طاهر نائینیلغتنامه دهخداطاهر نائینی . [ هَِ رِ ] (اِخ ) یکی از شعراء فارسی زبان و از اهالی قصبه ٔ نائین تابع اصفهان بوده است در آتشکده ٔ آذر، و قاموس الاعلام ، این بیت به نام او ثبت شد
حسن نائینیلغتنامه دهخداحسن نائینی . [ ح َ س َ ن ِ ] (اِخ ) او راست : ارجوزه ، در زکاة. و ارجوزه در فلسفه به نام «شمعات العلوم ». (ذریعه ج 1 ص 490).
میرزای نائینیلغتنامه دهخدامیرزای نائینی . [ ی ِ ] (اِخ ) حاج میرزا حسین نائینی . رجوع به حسین نائینی شود.