نامختهلغتنامه دهخدانامخته . [ م ُ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) ناآموخته . نیاموخته . مقابل آمخته . رجوع به آمخته و آموخته شود.
نامیختهلغتنامه دهخدانامیخته . [ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) نیامیخته . خالص . غیرمخلوط. ناآمیخته . مقابل آمیخته . رجوع به آمیخته شود. || مقابل میخته . رجوع به میخته شود.
نامیخته 1apogamous 1واژههای مصوب فرهنگستانمربوط به تولید مثل غیرجنسی که در آن بذر از تکامل جنین حاصل از یک هستۀ تکلاد تشکیل شود
ناآموختهلغتنامه دهخداناآموخته . [ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) نیاموخته . یاد نگرفته . || نافرهخته . || توسن . غیر مأنوس . ناآمخته . نامعتاد. رام ناشده .