اصحاب خیاطلغتنامه دهخدااصحاب خیاط. [ اَ ب ِ خ َی ْ یا ] (اِخ ) پیروان ابوالحسین بن ابی عمرو خیاط، استاد ابوالقاسم بن محمد کعبی بودند و ابوالحسین و ابوالقاسم هر دو از معتزله ٔ بغداد بش
ساقیلغتنامه دهخداساقی . (ع ص ، اِ) آب ده . (مهذب الاسماء) (دهار). آب دهنده . ج ، سُقات . (منتهی الارب ). آنکه سیراب کند. آنکه تشنگی فرونشاند. آبدار : و سیدالشهداء حمزه و ساقی حج
پلاتهلغتنامه دهخداپلاته . [ پْلا / پ ِ ت ِ ] (اِخ ) نام یکی از شهرهای بئوسیا بوده است که پزانیاس و اریستیدس در آنجا بر ماردنیوس سردار ایرانی غالب آمدند (479 ق . م .) پلاته در زما
ابوعلی بن سینالغتنامه دهخداابوعلی بن سینا. [ اَ ع َ لی ی ِ ن ِ ] (اِخ ) حسین بن عبداﷲبن حسن بن علی بن سینا ملقب به حجةالحق شرف الملک امام الحکماء. معروف به شیخ الرئیس . از حکمای فخام و عل
مطففلغتنامه دهخدامطفف . [ م ُ طَف ْ ف ِ ] (ع ص ) آن که در پیمودن کم می پیماید و در کشیدن از وزن میکاهد، ج ، مطففون و مطففین . (ناظم الاطباء). کم پیماینده ٔ پیمانه .(آنندراج ) (ا