مینوتلغتنامه دهخدامینوت . (فرانسوی ، اِ) مسوده ٔ مطلبی که کسی بنویسد تا بعد مبیضه شود. (فرهنگ نظام ). پیش نویس . سواد. مقابل بیاض .
منوطلغتنامه دهخدامنوط. [ م َ ] (ع ص ) (از «ن و ط») آویخته . یقال هذا منوط به . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). وابسته و به چیزی درآویخته شده . (غیاث ) (آنندراج ). موقوف و متعلق و بسته و وابسته و پیوسته و مربوط. (ناظم الاطباء) : امن راهها و قمع مفسدان ... به سیاست منو
پیش نویسلغتنامه دهخداپیش نویس . [ ن ِ ](ن مف مرکب ، اِ مرکب ) مقابل پاک نویس . مینوت . مسوده . سواد. مقابل بیاض . || (اصطلاح اداری ) قطعه کاغذی خاص نوشتن مسوده .
نسخت کردنلغتنامه دهخدانسخت کردن .[ ن ُ خ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نوشتن . یادداشت کردن : استادم بونصر نامه ها و مشافهات نسخت کرد. (تاریخ بیهقی ص 383). من این پیغام را نسخت کردم و به درگاه بردم . (تاریخ بیهقی ص 328</s