میلدیکشنری فارسی به عربیبهجة , حانة , خيال , دعامة , دور , رغبة , س , طعم , قائمة , معدة , مقعد , ميل
ارغونلغتنامه دهخداارغون . [ اَ ] (اِخ ) ابن اباقاخان . اباقاخان میل داشت که پس از او پسر وی ارغون بمقام ایلخانی برسد ولی چون این امر با یاسای چنگیزی که سلطنت را حق ارشد شاهزادگان
غازانلغتنامه دهخداغازان . (اِخ ) فرزند ارغون بن اباقابن هولاکوبن تولوی بن چنگیز، هفتمین ایلخانان مغولی (از هلاکو ببعد) ایران است که از سال 694 تا سال 703 هَ . ق . فرمانروای کشور
خاکستردلهلغتنامه دهخداخاکستردله . [ ک ِ ت َ دِ ل َ ] (اِخ ) نام محلی بوده است جزو رادکان که امروز خراب و بی سکنه است . رابینو درسفرنامه ٔ خود این محل را با بیست و نه دهکده ٔ دیگر از
رادکانلغتنامه دهخدارادکان . (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش حومه ٔ شهرستان مشهد است . حدود دهستان : از طرف شمال و شمال خاوری کوه هزار مسجد، جنوب و جنوب باختری دهستان چناران ، باخت