میغیلغتنامه دهخدامیغی . [ ] (اِخ ) عبدالکریم بن محمدبن موسی بخاری میغی ، مکنی به ابومحمد فقیه حنفی ، امامی زاهدو پرهیزگار و در عصر خود در سمرقند مفتی بی نظیری بود. وی از عبداﷲبن
انگیختنلغتنامه دهخداانگیختن . [ اَ ت َ ] (مص ) جنباندن از جای . (برهان قاطع) (از هفت قلزم ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جنبانیدن . (انجمن آرا). برجهانیدن . (آنندراج ). بلند ساختن .
قنوجلغتنامه دهخداقنوج . [ ق َن ْ نو / ق ِن ْ نو ] (اِخ )منتهی الارب آن را بکسر قاف و فتح نون ضبط کرده و گوید: شهری است . محمودبن سبکتگین آن را گشود. (از معجم البلدان ) (آنندراج
چفته شکللغتنامه دهخداچفته شکل . [چ َ ت َ / ت ِ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) کج و چوله . کج و معوج . آن کس که اندام و هیکلی ناراست و بیقواره و ناموزون دارد. چفته بالا و چفته پیکر. منحنی شکل
دخانلغتنامه دهخدادخان . [ دُ ] (ع اِ) دُخّان . (منتهی الارب ). دود که از آتش برآید. (غیاث اللغات ). دود. نحاس . یحموم . (یادداشت مؤلف ). درعرف عامه جسم سیاه بالارونده ای است که