میشانهلغتنامه دهخدامیشانه . [ ن َ ] (اِخ ) نام نخستین زن . (ناظم الاطباء). حواء، نزد مجوس .(مفاتیح ). مراد از حوا علیها سلام است . (آنندراج ). ورجوع به میشه و میشی و مشیه و مشیانه
میشیلغتنامه دهخدامیشی . (اِخ ) آدم نزد مجوس . میشه . مقابل میشانه ، حوا. و گویند آن دو از گیاه ریباس از نطفه ٔکیومرث زادند. (مفاتیح ). همسر یا رفیق میشانه . (از یادداشت مؤلف ).