میزلغتنامه دهخدامیز. [م ِ ی َزز ] (ع ص ) مَیِّز . مرد سخت پی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
میزلغتنامه دهخدامیز. [ م َ ] (ع ص ) مردسخت پی . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) . رجوع به ماده ٔ بالا شود.
پذیرایی روسیRussian serviceواژههای مصوب فرهنگستانشیوهای از پذیرایی در ضیافتها که در آن پیشخدمت غذا، بهویژه انواع خوراکهای گوشتی، را بر روی میز کمکی برش میدهد و بهسرعت و بیآنکه سرد شود در ظرف مهمانان می
اردشیر سوملغتنامه دهخدااردشیر سوم . [ اَ دَ / دِ رِ س ِوْ وُ ] (اِخ ) (هخامنشی ).نام و نسب : نام او اُخُس بود که تصور میکنند یونانی شده ٔ وهوک است ، وی پس از اینکه به تخت نشست ، خود ر
داربندarch 3واژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای کمکی که پشت چوبکِش یا بر روی آن نصب میشود و گِردهبینهها را از زمین بلند میکند
نخواژهنامه آزادنِخِ:(nekhe) در گویش گنابادی یعنی نخواهد. این واژه به صورت فعل کمکی در صرف افعال به کار می رود مانند نِخِشوْ:نخواهد شد ، نمی شود
willدیکشنری انگلیسی به فارسیاراده، خواست، وصیت، میل، قصد، وصیتنامه، نیت، خواهش، مشیت، ارزو، خواستن، اراده کردن، وصیت کردن، میل کردن، خواستاربودن، فعل کمکی'خواهم'