میویژهلغتنامه دهخدامیویژه . [می ژَ / ژِ ] (اِ) میویزه . گیاهی که به تازی علیق نامند. (ناظم الاطباء). سلم عاشق که به تازی عشقه و لبلاب گویند و در برخی از فرهنگها با زاء نیز دیده شد
بهارهفرهنگ انتشارات معین(بَ رِ) (اِمر.) 1 - کشت و زراعتی که در فصل بهار انجام می شود. 2 - شکوفة درخت به ویژه مرکبات .
پرتقالفرهنگ انتشارات معین(پُ تِ) ( اِ.) درختی است از تیرة مرکبات ویژة مناطق مرطوب . میوة آن کروی ، آبدار، شیرین و سرشار از ویتامین ث می باشد و دارای پوست نارنجی است .
عراقلغتنامه دهخداعراق . [ ع ِ ] (اِخ ) کشور عراق یا عراق عرب در حال حاضر از ممالک ، واقع در جزیرة العرب و همجوار کشور ایران است و حدود آن : از شمال ، ترکیه ، و از شرق ، ایران و
چینلغتنامه دهخداچین . (اِخ ) در مآخذ اسلامی صین قسمت مرکزی و شرقی آسیا که بیش از یک دوم این قاره را اشغال کرده است بر طبق مآخذ سازمان ملل متحد، از حیث وسعت سومین مملکت کره ٔ زم
آلودهلغتنامه دهخداآلوده . [ دَ / دِ ] (ن مف / نف ) لوث ، دَرَن ، وسخ ، نجاست ، شوخ ، پلیدی گرفته . ملوّث . مدَرّن . متنجس : ...َر آلوده بیاری ّ و نهی در...َس من بوسه ای چند بتزوی