میزانی پویاdynamic balanceواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن جِرم تایر بهتساوی بر روی محیط آن و دو طرف صفحۀ مرکزی تایر یا چرخ توزیع شده باشد
میزانیbalanceواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی در اجزای چرخان که در آن تمام نیروها و گشتاورها در تعادل هستند بهگونهای که هیچ ارتعاشی ایجاد نمیشود
میزانی ایستاstatic balanceواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن جِرم تایر یا چرخ حول محور چرخش تایر بهطور برابر توزیع شده باشد
میزانی تایرtyre balance, balance 4واژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن توزیع جِرم درون تایر و چرخ حول محور چرخش تایر یکنواخت است
جستنلغتنامه دهخداجستن . [ ج ُ ت َ ] (مص ) یافتن . (بهارعجم ) (آنندراج ) (برهان ). یافتن و پیدا کردن . (فرهنگ فارسی معین ). یافتن و گم کرده را پیدا کردن . (ناظم الاطباء). در تداو
لنبک آبکشلغتنامه دهخدالنبک آبکش . [ لُم ْ ب َ ک ِ ک َ / ک ِ ] (اِخ ) نام سقائی جوانمرد و با خوان و گفتار خوش به روزگار بهرام گور پادشاه ساسانی و همان است که بهرام خواسته ٔ براهام جهو
صوفیهلغتنامه دهخداصوفیه . [ فی ی َ / ی ِ] (اِخ ) پیروان طریقه ٔ تصوف . اهل طریقت . آنان که ازطریق ریاضت و تعبد، طالب راه یافتن به حق و حقیقت اند. گروهی که از اواخر قرن دوم هجری د
ماهلغتنامه دهخداماه . (اِخ ) قمر. (فرهنگ رشیدی ) (از فرهنگ جهانگیری ). بمعنی نیر اصغر است که عربان قمر خوانند. (برهان ). قمر را گویند و به زبان دری و تبری مونک و مانک گویند. (ا
میانلغتنامه دهخدامیان . (اِ، ق ) وسط هر چیز مانند میان مجلس و میان شهر یا میان باغ و امثال آن .(از انجمن آرا). وسط چیزی . (آنندراج ) (غیاث ). در مقابل کنار باشد و به عربی وسط گو