میزانسنفرهنگ انتشارات معین(سِ) [ فر. ] (اِ.) تنظیم جای استقرار هنرپیشگان و وسایل صحنه اعم از دکور و غیره .
میزان سنلغتنامه دهخدامیزان سن . [ س ِ ] (فرانسوی ، اِ) (اصطلاح تئاتر) صورت خارجی دادن اثری غنایی یا درام یا سناریو به صورت صحنه ٔ نمایش یا فیلم . تنظیم صحنه ها و نظارت بر همه ٔ امور
میزاننماtime signatureواژههای مصوب فرهنگستاندو عدد که یکی بالای دیگری نوشته میشود و تعیینکنندۀ تعداد ضرب در هر میزان و ارزش زمانی نسبی نُتها است؛ این اعداد بعد از کلید و مایهنما قرار میگیرد
دکورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه میزانسن، صحنهآرایی، دکوراسیون، نورپردازی صحنه، اکران، سن پشت صحنه پرده، اثاثیه صحنه، دکور جای سوفلور گریم، لباس نورپر
معین البکاءلغتنامه دهخدامعین البکاء. [ م ُ نُل ْ ب ُ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) کسی که تعزیه را اداره می کرد. تعزیه گردان . توضیح آنکه تعزیه رژیسوری داشت که کار رئیس ارکستر را هم می کرد.
ابوالفتحلغتنامه دهخداابوالفتح . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) بُسْتی . علی بن محمدبن حسین بن یوسف بن محمدبن عبدالعزیز ملقب به نظام الدین شاعر مشهور. ابن خلکان گوید: او صاحب طریقتی انیقه و