میریلغتنامه دهخدامیری . (ص نسبی ) منسوب به میر. (ناظم الاطباء). آنچه یا آن که منسوب به میر وامیر است . || (حامص ) صفت و حالت و شغل و مقام میر. امیری . میر بودن . امیر بودن . ریا
میریکلغتنامه دهخدامیریک . (اِخ ) دهی است از دهستان شاخنات بخش درمیان شهرستان بیرجند، واقع در 95هزارگزی شمال باختری درمیان با 489 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از
میرینلغتنامه دهخدامیرین . [ رَ ] (اِخ ) به صیغه ٔ تثنیه ٔ تازی کنایه است از امیرخسرو دهلوی و امیرحسن دهلوی . (از ناظم الاطباء) (از برهان ) (از آنندراج ).