میراث گذارلغتنامه دهخدامیراث گذار. [ گ ُ ] (نف مرکب ) ارث گذار. میراث گذارنده . که مال یاملک از خود به مرده ریگ گذارد. رجوع به میراث شود.
میراثلغتنامه دهخدامیراث . (ع اِ) (از «ورث ») مالی که از مرده به کسی رسد. (منتهی الارب ). آنچه که شخصی برای وارث خود می گذارد پس از مرگ . ج ، مواریث . (از ناظم الاطباء). ترکه ٔ مر
حرانیلغتنامه دهخداحرانی . [ ح َرْ را ] (اِخ ) احمدبن یونس . یکی از اطبای معروف و مشهور اندلس است . در زمان عبدالرحمان ثالث ملقب به ناصر به مشرق سفر کرد و به بغداد آمد. در اینجا ع
میراثلغتنامه دهخدامیراث . (ع اِ) (از «ورث ») مالی که از مرده به کسی رسد. (منتهی الارب ). آنچه که شخصی برای وارث خود می گذارد پس از مرگ . ج ، مواریث . (از ناظم الاطباء). ترکه ٔ مر
میراث خوردنلغتنامه دهخدامیراث خوردن . [ خَورْ / خُرْ دَ] (مص مرکب ) مالک میراث شدن . میراث زدن . (ناظم الاطباء). ارث بردن . ارث خوردن . بهره مند شدن از مال و ملکی که مرده به ارث گذارد.
مورثلغتنامه دهخدامورث . [ رِ ] (ع ص ، اِ) آن که کسی را وارث می گرداند. (ناظم الاطباء). میراث رساننده . (غیاث ) (آنندراج ). ارث گذارنده برای کسی . || به مجاز یا به تجرید به معنی
مورثلغتنامه دهخدامورث . [ م ُ وَرْ رِ ] (ع ص ) نعت فاعلی است از توریث . وارث گرداننده و شریک ورثه ٔ کسی نماینده دیگری را. شریک کننده در میراث و داخل کننده کسی را در میراث . (ناظ