میدان چندقطبیmultipole fieldواژههای مصوب فرهنگستانمیدان الکتریکی یا مغناطیسی که ناشی از چندقطبی الکتریکی یا مغناطیسی است
میدان چندقطبی الکتریکیelectric multipole fieldواژههای مصوب فرهنگستانمیدان الکتریکی حاصل از چندقطبی الکتریکی
میدان چندقطبی مغناطیسیmagnetic multipole fieldواژههای مصوب فرهنگستانمیدان الکتریکی حاصل از چندقطبی مغناطیسی
میدانلغتنامه دهخدامیدان . [ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) مرکب از می + دان ، پسوند ظرفیت چنانکه گلدان ، جای گل وشمعدان ، جای شمع. ظرف و آوند شراب و پیاله ٔ شرابخواری . (از شعوری ج 2 ورق
میدان چندقطبی الکتریکیelectric multipole fieldواژههای مصوب فرهنگستانمیدان الکتریکی حاصل از چندقطبی الکتریکی
میدان چندقطبی مغناطیسیmagnetic multipole fieldواژههای مصوب فرهنگستانمیدان الکتریکی حاصل از چندقطبی مغناطیسی
تابش چندقطبیmultipole radiationواژههای مصوب فرهنگستانتابشی الکترومغناطیسی که مشخصۀ آن میدان ناشی از نوسان چندقطبی الکتریکی و مغناطیسی است
دولغتنامه دهخدادو. [ دُ ] (عدد، ص ، اِ) عدد معروف که ترجمه ٔ اثنین باشد و این بر لفظ جمع نیز بیاید. (آنندراج ). شمار پس از یک و پیش از سه . یک با یک . اثنان . اثنتان . اثنین .