میدان الکترومغناطیسیelectromagnetic fieldواژههای مصوب فرهنگستانمیدانهای نوسانی الکتریکی و مغناطیسی متعامد که بر جهت انتشارشان عمود باشند
میدان القاییinduction fieldواژههای مصوب فرهنگستانمؤلفهای از میدان الکترومغناطیسی که ناشی از عبور جریان متناوب است
میدان الکتریکیelectric fieldواژههای مصوب فرهنگستانناحیهای از فضا که در آن بر هر بار الکتریکی ساکن نیرو وارد میشود
میدان الکتریکی القاییinduced electric fieldواژههای مصوب فرهنگستانمیدانی الکتریکی که از تغییر میدان مغناطیسی حاصل میشود
میدان القاییinduction fieldواژههای مصوب فرهنگستانمؤلفهای از میدان الکترومغناطیسی که ناشی از عبور جریان متناوب است
شارشسنج الکترومغناطیسیelectromagnetic flow meter, mag meter, magnetic flow meterواژههای مصوب فرهنگستانشارشسنجی که با استفاده از میدان الکترومغناطیسی، آهنگ شارش شارة رسانا را در یک لوله اندازه میگیرد
نسبت اولیهprimary ratio, normal ratioواژههای مصوب فرهنگستاننسبت میدان الکترومغناطیسی ثبتشده در دو مکان در نبود مادة رسانا
موج قطبیدۀ تختplane-polarized waveواژههای مصوب فرهنگستانموجی الکترومغناطیسی در محیط همگن و همسانگرد که بُردار میدان الکتریکی آن همواره در صفحهای ثابت، که شامل جهت انتشار است، قرار دارد