میثملغتنامه دهخدامیثم . [ ث َ ] (ع ص ) سپل شتر سخت رندنده زمین را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). سپل شتر که سخت برندد زمین را. (ناظم الاطباء).
میثمواژهنامه آزادmeysam وسیله ی گناه (هم خانواده ی اثم) Maytham، میثم یا Meesam (عربی:میثم، آذربایجان:Meysəm، ترکی:Meysem، فارسی:میثم) در سطح بین المللی به عنوان نامی برای پسران
میثمفرهنگ نامها(تلفظ: meysam) (عربی) پای و سپل شتر که محکم به زمین کوبیده شود ؛ (در اعلام) میثم بن یحیی تمار از موالی (غلامان) بنی اسد و از اجله (بزرگان) اصحاب امیرالمؤمنین عل
میسملغتنامه دهخدامیسم . [ س َ ] (ع اِ) داغ آهن . (ناظم الاطباء). آهن داغ . (منتهی الارب ، ماده ٔ وس م ). داغ . || مکواة. آلت داغ . آهن که بدان داغ کنند. آنچه بدان داغ کنند. (یاد
میثم تمارلغتنامه دهخدامیثم تمار. [ ث َ م ِ ت َم ْ ما ] (اِخ ) ابن یحیی ، از موالی بنی اسد و از اجله ٔ اصحاب حضرت علی (ع ) بود. وی برده ٔ زنی از بنی اسد بود و حضرت علی (ع ) او را خرید
ابن میثملغتنامه دهخداابن میثم . [ اِ ن ُم َ ث َ ] (اِخ ) کمال الدین میثم بن علی بن میثم بحرانی .یکی از فضلای علما و متکلمین ماهر. وفات او به سال 679 هَ . ق . ابن طاوس سید عبدالکریم
علی میثمیلغتنامه دهخداعلی میثمی . [ ع َ ی ِ م َ ث َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن شعیب بن میثم بن یحیی تمار اسدی کوفی بصری میثمی . مکنی به ابوالحسن . وی از احفاد میثم تمار از خواص امیرالمو
میثم تمارلغتنامه دهخدامیثم تمار. [ ث َ م ِ ت َم ْ ما ] (اِخ ) ابن یحیی ، از موالی بنی اسد و از اجله ٔ اصحاب حضرت علی (ع ) بود. وی برده ٔ زنی از بنی اسد بود و حضرت علی (ع ) او را خرید
علی میثمیلغتنامه دهخداعلی میثمی . [ ع َ ی ِ م َ ث َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن شعیب بن میثم بن یحیی تمار اسدی کوفی بصری میثمی . مکنی به ابوالحسن . وی از احفاد میثم تمار از خواص امیرالمو
ابن میثملغتنامه دهخداابن میثم . [ اِ ن ُم َ ث َ ] (اِخ ) کمال الدین میثم بن علی بن میثم بحرانی .یکی از فضلای علما و متکلمین ماهر. وفات او به سال 679 هَ . ق . ابن طاوس سید عبدالکریم
صالحلغتنامه دهخداصالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن میثم تمار اسدی کوفی . شیخ طوسی در رجال گاهی او را در عداد اصحاب امام باقر محمدبن علی (ع ) و گاهی در شمار اصحاب امام صادق (ع ) آورده اس