میانقطرmid diameterواژههای مصوب فرهنگستان1. قطر درخت در میانۀ ارتفاع آن 2. قطر ساقه یا گِردهبینۀ افتاده در میانۀ طول آن
قطر اصلیmain diagonal, principal diagonalواژههای مصوب فرهنگستانبرای ماتریسی مربعی، قطری که از گوشۀ چپ بالایی تا گوشۀ راست پایینی ماتریس امتداد دارد
قطار سبک میانروmedian running LRTواژههای مصوب فرهنگستانقطار سبک شهری که خطوط آن با کمترین اختلاف ارتفاع از سطح خیابان در بخش میانی خیابان قرار میگیرد
فراکِشَند مِهین میانگینmean high-water springsواژههای مصوب فرهنگستانمیانگین ارتفاع فراکِشَندها در مِهکِشَندهای یک مکان در طی یک دورۀ نوزدهساله
فروکِشَند مِهین میانگینmean low-water springsواژههای مصوب فرهنگستانمیانگین ارتفاع فروکِشَندها در مِهکِشَندهای یک مکان در طی یک دورۀ نوزدهساله