میانبند خازنیcapacitive diaphragmواژههای مصوب فرهنگستانرسانایی تخت که در موجبَر قرار میگیرد تا در آن واکُنایی خازنی (capacitive reactance) ایجاد کند
میاندندانیinterdentalواژههای مصوب فرهنگستانویژگی همخوانی که در تولید آن نوک زبان بین دندانها قرار میگیرد
میانسنگیMesolithic/ mesolithicواژههای مصوب فرهنگستاندورهای در تاریخ انسان که منحصراً به اروپای پیشازتاریخ تعلق دارد و با عقبنشینی یخچالهای عصر یخبندان و تغییرات اقلیمی ناشی از آن در حدود دههزار سال پیش آغاز
میانفازmetaphaseواژههای مصوب فرهنگستانسومین مرحله از تقسیم کاهشی یا ناکاهشی که تشکیل دوکِ تقسیم در طی آن کامل میشود و فامتنها بر روی صفحة میانفازی مرتب میشوند * این واژه پیش از این با معادل پس
فنّاوری میانسطحmedium technologyواژههای مصوب فرهنگستانفنّاوریای که بین فنّاوری بالاسطح و فنّاوری پایینسطح قرار میگیرد اختـ . میانفن medium tech متـ . فنّاوری میانه
دریچۀ خازنیcapacitive windowواژههای مصوب فرهنگستانمیانبند رسانایی که در موجبَر قرار داده میشود تا در طولِموجبَر، پذیرفتاری خازنی پدید آید
میانفازmetaphaseواژههای مصوب فرهنگستانسومین مرحله از تقسیم کاهشی یا ناکاهشی که تشکیل دوکِ تقسیم در طی آن کامل میشود و فامتنها بر روی صفحة میانفازی مرتب میشوند * این واژه پیش از این با معادل پس