شارش میانبُرshort-circuiting, short-cutواژههای مصوب فرهنگستانشرایطی در حوضها یا مخازن که در آن بخشی از سال سریعتر از بقیۀ آن حرکت میکند
چین میانبرگهایintrafolial foldواژههای مصوب فرهنگستانچینی فرعی که تنها در چند لایة سنگی در ظاهر چیننخورده دیده میشود
قهوة میانبرشتmedium-roasted coffeeواژههای مصوب فرهنگستانقهوهای که درجة برشتن آن پیش از ترق دوم متوقف میشود
اصل بربستگی میانبرشیlaw of cross-cutting relationshipواژههای مصوب فرهنگستاناصلی در لایهنگاری که براساس آن اگر پدیداری لایهای را بریده و از آن رد شده باشد، آن پدیدار از این لایه جدیدتر است
موشک پرتابشی میانبُردmedium-range ballistic missile, MRBMواژههای مصوب فرهنگستانموشک پرتابشی با بُرد مؤثر 1000 تا 2700 کیلومتر
روآکندepithemواژههای مصوب فرهنگستانمیانبرگ یک روزنة آبی که در ترشح آب نقش دارد * این واژه پیش از این با معادل روآکنه به تصویب رسیده بود که با توجه به نظرات رسیده مورد تجدیدنظر گرفت.
میوۀ گوشتیsucculent 2, fleshy fruitواژههای مصوب فرهنگستانمیوهای که حداقل بخشی از میانبَر آن آبدار است
موشک خودروپایهroad-mobile missileواژههای مصوب فرهنگستانهر نوع موشک بلندبُرد یا میانبُرد که آن را سوار بر خودرو به مناطق عملیاتی حمل میکنند