مکتنفلغتنامه دهخدامکتنف . [ م ُ ت َ ن َ ] (ع اِ) پناهگاه : چونکه کردی دم او را آن طرف گر رود واپس رود تا مکتنف .مولوی (مثنوی چ رمضانی ص 369).
مکتنفلغتنامه دهخدامکتنف . [ م ُ ت َ ن ِ ] (ع ص ) پناه جوینده و یک سوشونده . (غیاث ) (آنندراج ). || کسی و یا چیزی که احاطه می کند و محصور می سازد. (ناظم الاطباء) : حرص و کین هست ا
فائلتانلغتنامه دهخدافائلتان . [ ءِ ل َ ] (ع اِ) دو رگ است در بطن هر دو ران . (آنندراج ). دو رگ است در بطن هر دو ران و محاذی همدیگر، او مضغتان من لحم اسفلها علی الصلوین من لدن ادنی
hatesدیکشنری انگلیسی به فارسیمتنفرم، نفرت، تنفر، دشمنی، ستیز، اکراه، غل، نفرت داشتن از، تنفر داشتن از، بیزار بودن، کینه ورزیدن، عداوت کردن، مشمئز شدن