مکتسبلغتنامه دهخدامکتسب . [ م ُ ت َ س َ ] (ع ص ) به سعی و طلب حاصل کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). ورزیده شده و کسب شده و به سعی و کوشش حاصل شده . (ناظم الاطباء). مُقتَرَف . به دس
مکتسبلغتنامه دهخدامکتسب . [ م ُ ت َ س ِ ] (ع ص ) به سعی خود حاصل کننده چیزی را. (غیاث ) (آنندراج ). ورزنده و آن که به سعی و کوشش خود چیزی را حاصل می کند. (ناظم الاطباء).
مکتسباتلغتنامه دهخدامکتسبات . [ م ُ ت َ س َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مکتسبه . کسب کرده شده ها : به کرایم عادات ، آثار مکتسبات خویش با آن ضم گردانیده . (مرزبان نامه چ قزوینی ص 177). و رجوع
مکتسبهلغتنامه دهخدامکتسبه . [ م ُ ت َ س َ ب َ ] (ع ص ) کسب کرده شده و به محنت حاصل کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ).
مکتسبیلغتنامه دهخدامکتسبی . [ م ُ ت َ س َ ] (ص نسبی ) حاصل کرده شده چه مُکتَسَب مصدر میمی نیز است به معنی اکتساب و چون یاء نسبت به مصدر ملحق شود گاهی معنی مفعول حاصل می آید. (غیاث
مکتسبیلغتنامه دهخدامکتسبی . [ م ُ ت َ س َ ] (ص نسبی ) حاصل کرده شده چه مُکتَسَب مصدر میمی نیز است به معنی اکتساب و چون یاء نسبت به مصدر ملحق شود گاهی معنی مفعول حاصل می آید. (غیاث
مکتسباتلغتنامه دهخدامکتسبات . [ م ُ ت َ س َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مکتسبه . کسب کرده شده ها : به کرایم عادات ، آثار مکتسبات خویش با آن ضم گردانیده . (مرزبان نامه چ قزوینی ص 177). و رجوع
مکتسبهلغتنامه دهخدامکتسبه . [ م ُ ت َ س َ ب َ ] (ع ص ) کسب کرده شده و به محنت حاصل کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ).
گیرندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی اخذکننده، مکتسِب، کسبکننده، بهدست آورنده، ستاننده، بردارنده رباینده ◄ دزد صندوقدار، دریافتکننده 782 ◄ گیرنده تصرفکننده◄ متصرف▲
مجلوباتلغتنامه دهخدامجلوبات . [ م َ ] (ع اِ) مکتسبات . (آنندراج ). ج ِمجلوبة. امتعه ٔ گرانبها و خاص هر دیار که بعنوان خراج یا تحفه به جایی فرستاده می شد : و روی به خدمت سلطان نهاد