مکاشفاتلغتنامه دهخدامکاشفات . [ م ُ ش َ / ش ِ ] (ع اِ) اسرار و امورغیبی کشف و هویدا شده . (ناظم الاطباء). ج ِ مکاشفه : موسی در آن حقایق مکاشفات از خم خانه ٔ لطف شراب محبت چشید. (کشف الاسرار ج 3 ص <span cl
اصحاب مکاشفاتلغتنامه دهخدااصحاب مکاشفات . [ اَ ب ِ م ُ ش َ / ش ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اصحاب المکاشفات . صاحبان مکاشفه (در تصوف ). ارباب مکاشفه . اصحاب کشف . رجوع به مکاشفه و حکمت اشراق چ کربن ص 275 شود.
مکاشفتلغتنامه دهخدامکاشفت . [ م ُ ش َ / ش ِ ف َ ] (از ع ، مص ) مکاشفة. دشمنی آشکار کردن . آشکارا خصومت ورزیدن . خصومت علنی : آن مکاشفت میان وی و آن امیرابوالفضل بیفتاد. (تاریخ سیستان ). چون به مکاشفت و دشمنی آشکارا کاری بسیار نرود و به ز
اصحاب مکاشفاتلغتنامه دهخدااصحاب مکاشفات . [ اَ ب ِ م ُ ش َ / ش ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اصحاب المکاشفات . صاحبان مکاشفه (در تصوف ). ارباب مکاشفه . اصحاب کشف . رجوع به مکاشفه و حکمت اشراق چ کربن ص 275 شود.
کارثيدیکشنری عربی به فارسیوابسته به کتاب مکاشفات يوحنا , وابسته بتحولا ت عظيم , مصيبت بار , فاجعه انگيز
پاتمسلغتنامه دهخداپاتمس . [ م ُ ] (اِخ ) یکی از جزایر اسپراد ، و گویند یوحنا القدّیس کتاب المعراج = الرؤیا = مکاشفات را در آنجا تألیف کرد.
اصحاب مکاشفاتلغتنامه دهخدااصحاب مکاشفات . [ اَ ب ِ م ُ ش َ / ش ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اصحاب المکاشفات . صاحبان مکاشفه (در تصوف ). ارباب مکاشفه . اصحاب کشف . رجوع به مکاشفه و حکمت اشراق چ کربن ص 275 شود.