مکاتباتلغتنامه دهخدامکاتبات . [ م ُ ت َ / ت ِ ] (ع اِ) مراسله ها و نوشتجات . (ناظم الاطباء). ج ِ مکاتبه . نامه نگاریها : پس از آن میان هر دو ملاحظات و مکاتبات پیوسته گشت . (تاریخ ب
مکاتبتلغتنامه دهخدامکاتبت . [ م ُ ت َ / ت ِ ب َ ] (از ع ، اِمص ) مکاتبة. نامه نگاری . نامه نویسی . مراسله . یکدیگر را نامه نوشتن : میان امیر مسعود و منوچهربن قابوس والی گرگان و طب
محاباتفرهنگ مترادف و متضاد۱. یاری کردن ۲. طرفداری کردن، ناحق کردن، جانبداری ناعادلانه کردن ۳. میلبه ناحق کردن ۴. احتیاط کردن، ملاحظه کردن ۵. فروگذاشتن ۶. احتیاط، ملاحظه، پروا