مَّلَکُ ﭐلْمَوْتِفرهنگ واژگان قرآنفرشته مرگ (فرشته ای که مأمور قبض روح است وبا نامهای عزرائیل و تریال نامیده شده است)
ملک الموتلغتنامه دهخداملک الموت . [ م َ ل ِ کُل ْ م َ ] (اِخ ) فرشته ٔ مرگ . فرشته ٔ جان ستان . قابض ارواح . عزرائیل . ابویحیی : آگاه نه که امیر از دور ایستاده است و ملک الموت آمده ب
ملک الموتفرهنگ انتشارات معین(مَ لَ کُ لْ مَ) [ ع . ] (اِ.) عزراییل ، فرشته ای که جان انسان را می گیرد.
پایانلغتنامه دهخداپایان . (اِ) آخر و انتها و نهایت و کرانه ٔ هرچیز. (برهان ). غایت .کران . اَمَد. اَجَل . عاقبت . فرجام . قُصاری . (دهار).سرانجام . انجام . مُدیه . مُدی . منتهی .
ملک الموتلغتنامه دهخداملک الموت . [ م َ ل ِ کُل ْ م َ ] (اِخ ) فرشته ٔ مرگ . فرشته ٔ جان ستان . قابض ارواح . عزرائیل . ابویحیی : آگاه نه که امیر از دور ایستاده است و ملک الموت آمده ب
هادم اللذاتلغتنامه دهخداهادم اللذات . [ دِ مُل ْ ل َذْ ذا ] (ع اِ مرکب ) کنایه از مرگ است . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || (اِخ ) لقب عزرائیل است . ملک الموت . بویحیی . (مجموعه ٔ
ابدونلغتنامه دهخداابدون . [ ] (اِخ ) (مُخرّب ) کلمه ٔ عبری ملک الموت و ملک ویرانی ، و گاهی به معنی عالم اموات آمده است . (از قاموس کتاب مقدس ).