میچینکلغتنامه دهخدامیچینک . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیات بخش نوبران شهرستان ساوه ، واقع در 9هزارگزی راه عمومی با 341 تن جمعیت . آب آن از چشمه سار و راه آن ماشین رو است .
میمونکلغتنامه دهخدامیمونک .[ م َ مو / م ِ مو ن َ ] (اِ مصغر) (از: میمون + «ک » تصغیر) مصغر میمون . || یکی از اجزای توپهای قدیم که برای هدف گیری از آن استفاده میشده است : چون نظر ب
میمیکلغتنامه دهخدامیمیک . (فرانسوی ، ص ، اِ) حرکات نمایشی که نمایانگر اعمال و احساسات است . (از دایرة المعارف کیه ). || هنرپیشه ای که اعمال و احساسات را بوسیله ٔ حرکات نمایش دهد.
میمیکفرهنگ انتشارات معین[ فر. ] 1 - (ص نسب .) هنرپیشه ای که اعمال و احساسات را به وسیلة حرکات نمایش دهد. 2 - (اِ.) فن تقلید و مجسم کردن اعمال و احساسات به وسیلة حرکات (بدون تکلم ).
میچینکلغتنامه دهخدامیچینک . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیات بخش نوبران شهرستان ساوه ، واقع در 9هزارگزی راه عمومی با 341 تن جمعیت . آب آن از چشمه سار و راه آن ماشین رو است .
میمونکلغتنامه دهخدامیمونک .[ م َ مو / م ِ مو ن َ ] (اِ مصغر) (از: میمون + «ک » تصغیر) مصغر میمون . || یکی از اجزای توپهای قدیم که برای هدف گیری از آن استفاده میشده است : چون نظر ب
میمیکلغتنامه دهخدامیمیک . (فرانسوی ، ص ، اِ) حرکات نمایشی که نمایانگر اعمال و احساسات است . (از دایرة المعارف کیه ). || هنرپیشه ای که اعمال و احساسات را بوسیله ٔ حرکات نمایش دهد.
دراماتیکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ] دراماتیک، تراژیک، نمایشی کمیک، بامزه، خنده دار، مضحک، میمیک لیریک، ملودراماتیک، رُمانتیک، سانتیمانتال موج نو، آوانگ
می نمکلغتنامه دهخدامی نمک . [ م َ / م ِ ن َ م َ ] (اِ مرکب ) در طبرستان حاصل شود و کیفیت تکون وی آن است که به لب های طغارهای شراب جمع شود شبیه نمک و در قعر قرابه ها بنشیند و مقدار