مفتکیلغتنامه دهخدامفتکی . [ م ُ ت َ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) مجانی و مفت و مسلم . به دست آوردن چیزی بدون پرداخت بها. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ). به مفت . مجاناً. به رایگان . (ی
مفتکیلغتنامه دهخدامفتکی . [ م ُ ت َ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) مجانی و مفت و مسلم . به دست آوردن چیزی بدون پرداخت بها. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ). به مفت . مجاناً. به رایگان . (ی
اکیلغتنامه دهخدااکی . [ اَ / -ََکی ] (پسوند) گاه کاف ماقبل مفتوح جزو کلمه است و یای نسبت بدان اضافه شود، چون : نمکی ، سینکی . و گاه کاف ماقبل مفتوح و یاء مجموعاً برای نسبت آید،
مفتیلغتنامه دهخدامفتی . [ م ُ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) مفت . رایگان . بیمزد. بی اجرت . (از ناظم الاطباء).در تداول ، به رایگان . مجانی . مجاناً. (یادداشت به خطمرحوم دهخدا). مفتکی . و