مُرْجِفُونَفرهنگ واژگان قرآنآنان كه خبرهاى دروغ و دلهره آور پخش مىكنند (کلمه مرجفون جمع اسم فاعل از ارجاف است ، و ارجاف به معناي اشاعه باطل ، و در سايه آن استفادههاي نامشروع بردن است ، و ي
مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ ﭐللَّهِفرهنگ واژگان قرآنكارشان موقوف به مشيّت خداست - آنانکه تعیین وضعیتشان به تأخیر افتاده تا خدا در موردشان چه حکم کند (کلمه ارجاء به معناي تاخير است و معناي تاخير انداختن ايشان بسوي
مرجفانلغتنامه دهخدامرجفان . [ م ُ ج ِ ] (ع اِ) به صیغه ٔ تثنیه ، ابریق و کوزه ٔ آبی که دست به دست می دهندپس از شام خوردن و آنها را به هم میزنند برای اخباراز اتمام غذا. (ناظم الاطب
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ )ابن ابی طاهر الاسفراینی مکنی به ابوحامد. امام اصحاب حدیث به بغداد. و ثعالبی در یتیمه ذکر او آورده و گوید: و هو صدر فقهاء البغداد. و انه ب
مرجفانلغتنامه دهخدامرجفان . [ م ُ ج ِ ] (ع اِ) به صیغه ٔ تثنیه ، ابریق و کوزه ٔ آبی که دست به دست می دهندپس از شام خوردن و آنها را به هم میزنند برای اخباراز اتمام غذا. (ناظم الاطب
مرجونةلغتنامه دهخدامرجونة. [ م َ ن َ ] (ع اِ) کدوی خشک میانه تهی که زنان در وی پنبه نهند. (منتهی الارب ). قفة. (اقرب الموارد) (متن اللغة).