مُخَلَّفُونَفرهنگ واژگان قرآنبرجاي ماندگان (کلمه مخلفون اسم مفعول از ماده خلف است که به معناي باقي گذاردن براي بعد از رفتن است )
مُّخَلَّدُونَفرهنگ واژگان قرآنجاودانی شده ها (کلمه مخلدون اسم مفعول از باب تفعيل از ماده خلود است ، که به معناي دوام است ، يعني پسراني بهشتي به آنان خدمت ميکنند که تا ابد به همان قيافه پسري
مُخَلَّفِينَفرهنگ واژگان قرآنبرجاي ماندگان (کلمه مخلفون اسم مفعول از ماده خلف است که به معناي باقي گذاردن براي بعد از رفتن است )
مخلصونلغتنامه دهخدامخلصون . [ م ُ ل ِ ] (اِخ ) دیهی از دهستان حومه ٔ بخش مهریز است که در شهرستان یزد واقع است و در حدود 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
مُخَلَّفِينَفرهنگ واژگان قرآنبرجاي ماندگان (کلمه مخلفون اسم مفعول از ماده خلف است که به معناي باقي گذاردن براي بعد از رفتن است )
مُّخَلَّدُونَفرهنگ واژگان قرآنجاودانی شده ها (کلمه مخلدون اسم مفعول از باب تفعيل از ماده خلود است ، که به معناي دوام است ، يعني پسراني بهشتي به آنان خدمت ميکنند که تا ابد به همان قيافه پسري
مخلصونلغتنامه دهخدامخلصون . [ م ُ ل ِ ] (اِخ ) دیهی از دهستان حومه ٔ بخش مهریز است که در شهرستان یزد واقع است و در حدود 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
وِلْدَانٌفرهنگ واژگان قرآنفرزندان - نوجوانان (جمع وَلد. در عبارت "يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ " طواف کردن نوجوانان بهشتي بر پيرامون مقربين کنايه است از حسن خدمتگزاري آنان.
ظاهرلغتنامه دهخداظاهر. [ هَِ ] (اِخ ) (شیخ ...) صدفی . او راست : «السر المصون فیما کرم به المخلصون ». (کشف الظنون ).