مؤمنونلغتنامه دهخدامؤمنون . [ م ُءْ م ِ ] (اِخ ) سوره ٔ بیست وسوم از قرآن کریم ، مکیه ، پس از حج و پیش از نور، و آن 118 آیه است و با این آیه شروع می شود: «قد افلح المؤمنون ». (ا
مؤمنانلغتنامه دهخدامؤمنان . [ م ُءْ م ِ ] (اِخ ) مردمی صاحب مال و جاه بودند [ از اکابر قزوین ]، از ایشان صاحب مرحوم خواجه تاج الدین موسی در دیوان وزارت صاحب سعید خواجه شمس الدین
مؤمنانهلغتنامه دهخدامؤمنانه . [ م ُءْ م ِ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) از روی ایمان و همچون مؤمن به خدا و رسول (ص ). (از یادداشت مؤلف ). مانند مؤمن و از روی تدین و دینداری .
مؤمنینلغتنامه دهخدامؤمنین . [ م ُءْ م ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مؤمن (در حالت نصبی و جری ). مردم دیندار. اهل ایمان . (از یادداشت مؤلف ) : در دعای مؤمنین و مؤمناتی زآنکه هست زیر بارت
هَوْنَفرهنگ واژگان قرآنفروتني و تواضع (درعبارت "الذين يمشون علي الأرض هونا ": "مؤمنين کساني هستند که روي زمين با وقار و فروتني راه ميروند" به نظر ميرسد که مقصود از راه رفتن در زمين ني
کهيعصفرهنگ واژگان قرآناز حروف مقطعه و رموز قرآن ((در روايتي از امام صادق عليه السلام آمده که " کهيعص " معنايش اين است که" منم کافي و هادي و ولي و عالم و صادق الوعد "و بر همين اساسد
تَعُودُواْفرهنگ واژگان قرآنکه تکرار نکنيد(در اينجا نهي در آن مستتر است و در ترکيب( أَن )با فعل گاهي اين اتفاق مي افتد در عبارت "يَعِظُکُمُ ﭐللَّهُ أَن تَعُودُواْ لِمِثْلِهِ أَبَداً إِن کُ
دُونِفرهنگ واژگان قرآنغيرِ-پايينتراز-زير(دو چيز در معناي "دون" هست ، يکي نزديکي ، و ديگري پستي . کلمه دون در جمله : من دون المؤمنين چيزي شبيه ظرف است ، که معناي نزد را ميدهد البته بو
فَکِهِينَفرهنگ واژگان قرآنخوشحالان و شادمانان - مغروران از شادي و خوشي - آنان كه باهم مي گويند ومي خندند (جمع "فكه" به معناي غرور از خوشحالي است ، و معناي عبارت"وَإِذَا ﭐنقَلَبُواْ إِلَى