مَعِيشَةًفرهنگ واژگان قرآنآذوقه و هر چيزي است که با آن زندگي ميکنند- زندگی (کلمه معيشت از مشتقات عيش است وکلمه عيش تنها در حيات جانداران استعمال ميشود ، و اين کلمه اخص از کلمه حيات است
مَعِيشَتَهَافرهنگ واژگان قرآنزندگیش (معیشت :آذوقه و هر چيزي است که با آن زندگي ميکنند.کلمه معيشت از مشتقات عيش است وکلمه عيش تنها در حيات جانداران استعمال ميشود ، و اين کلمه اخص از کلمه حي
مَّعِيشَتَهُمْفرهنگ واژگان قرآنزندگیشان (معیشت :آذوقه و هر چيزي است که با آن زندگي ميکنند.کلمه معيشت از مشتقات عيش است وکلمه عيش تنها در حيات جانداران استعمال ميشود ، و اين کلمه اخص از کلمه
معوشةلغتنامه دهخدامعوشة. [ م َ ش َ ] (ع اِ) (از «ع وش ») زندگانی ، لغتی ازدیة است در معیشت . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از محیطالمحیط).
معشةلغتنامه دهخدامعشة. [ م َ ع َش ْ ش َ ] (ع ص ) زمین درشت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). زمین کم درخت و گویند زمین درشت . (از اقرب الموارد).
معطشةلغتنامه دهخدامعطشة. [ م َ طَ ش َ ] (ع اِ) زمین بی آب . ج ، معاطش . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). زمین بی آب . (آنندراج ).
مَعِيشَتَهَافرهنگ واژگان قرآنزندگیش (معیشت :آذوقه و هر چيزي است که با آن زندگي ميکنند.کلمه معيشت از مشتقات عيش است وکلمه عيش تنها در حيات جانداران استعمال ميشود ، و اين کلمه اخص از کلمه حي
مَّعِيشَتَهُمْفرهنگ واژگان قرآنزندگیشان (معیشت :آذوقه و هر چيزي است که با آن زندگي ميکنند.کلمه معيشت از مشتقات عيش است وکلمه عيش تنها در حيات جانداران استعمال ميشود ، و اين کلمه اخص از کلمه
معوشةلغتنامه دهخدامعوشة. [ م َ ش َ ] (ع اِ) (از «ع وش ») زندگانی ، لغتی ازدیة است در معیشت . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از محیطالمحیط).
معشةلغتنامه دهخدامعشة. [ م َ ع َش ْ ش َ ] (ع ص ) زمین درشت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). زمین کم درخت و گویند زمین درشت . (از اقرب الموارد).
معطشةلغتنامه دهخدامعطشة. [ م َ طَ ش َ ] (ع اِ) زمین بی آب . ج ، معاطش . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). زمین بی آب . (آنندراج ).