مَسَاکِينَفرهنگ واژگان قرآنفقيران و بيچارگان - مسكين ها (کلمه مسکين به معناي کسي است که از فقير بدحالتر باشد به عبارت ديگر فقير با برطرف شدن نيازش ديگر فقير نيست و چه بسا غني شود ولي مسك
مِسْکِينِفرهنگ واژگان قرآنفقير و بيچاره (کلمه مسکين به معناي کسي است که از فقير بدحالتر باشد به عبارت ديگر فقير با برطرف شدن نيازش ديگر فقير نيست و چه بسا غني شود ولي مسكين كسي است كه حت
مِسْکِينِفرهنگ واژگان قرآنفقير و بيچاره (کلمه مسکين به معناي کسي است که از فقير بدحالتر باشد به عبارت ديگر فقير با برطرف شدن نيازش ديگر فقير نيست و چه بسا غني شود ولي مسكين كسي است كه حت
مساکینلغتنامه دهخدامساکین . [ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان خواف بخش خواف شهرستان تربت حیدریه . واقع در 12هزارگزی جنوب غربی رود و 7هزارگزی غرب راه شوسه ٔ عمومی تربت به نیازآ
مساکنلغتنامه دهخدامساکن . [ م ُ ک ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر مساکنة. باشنده وسکونت گیرنده . (ناظم الاطباء). سکونت کننده با دیگری در یک منزل . (اقرب الموارد). و رجوع به مساکنة ش
مساکنلغتنامه دهخدامساکن .[ م َ ک ِ ] (ع اِ) ج ِ مسکن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). منازل . خانه ها. مسکن ها. رجوع به مسکن شود : و سکنتم فی مساکن الذین ظلموا انفسهم . (قرآن 45/